انواع مختلف شخصیت در هر انسانی وجود دارد و همه مانند شما فکر و عمل نخواهند کرد. به جای تلاش برای تغییر دیگران، یاد بگیرید که تفاوتها را بپذیرید و در صورت تعامل با آنها، سعی بر ایجاد تعادل داشته باشید.
درک کنید که افراد خودشیفته در مقابل تغییر کردن مقاومت میکنند. شما باید افراد را همانگونه که هستند بشناسید و سعی در تغییر آنها به چیزی که شما انتظار دارید نداشته باشید. تلاش کنید تا بیشتر بر احساسات خود و آنچه میخواهید باشید تمرکز کنید.
شخصیتهای مختلفی در اجتماع وجود دارند. اما تنها چیزی که در کنترل شما قرار دارد، نگرش و رفتار خودتان است.
افراد خودشیفته در درونشان بسیار آسیبپذیر هستند، آنها دیگران را زیر سؤال میبرند؛ زیرا اینگونه میتوانند حس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند.
هنگامی که این حقیقت را درک کنید که رفتارهای زننده آنها از سر مشکلات شخصی با شما نیست؛ بلکه از ناامنیهایشان نشأت میگیرد، متوجه خواهید شد که اکثر اوقات فقط نیاز دارند تا به آنها اطمینان دهید.
بهویژه اگر فرد خودشیفته همکار یا عضوی از خانوادهتان است، دانستن این موضوع بسیار اهمیت دارد. مقدار مناسب اطمینان میتواند آنها را آرام کند.
افراد خودشیفته احساس گناه نمیکنند، اما آنها به آنچه دیگران در موردشان فکر میکنند اهمیت میدهند.
آل برناستاین روانشناس بالینی توضیح میدهد: چیزهایی مانند احساسات دیگران وجود دارد، که افراد خودشیفته به ندرت آن را در نظر میگیرند. اگر به حرفتان گوش میدهند، به آنها نگویید که مردم ممکن است چگونه واکنش نشان دهند؛ در عوض، سؤالات کاوشی از آنها بپرسید.
افراد خودشیفته بیشتر احتمال دارد که روی ایدههایی عمل کنند که فکر میکنند از خودشان است. اگر مجبورید با یک فرد خودشیفته کار کنید، بر حقایق و ایدهها، به جای احساسات تمرکز کنید.
شما کسی نیستید که فرد خودشیفته به شما میگوید. اجازه ندهید که سرزنش آنها اعتمادبهنفس شما را تضعیف کند و با آنها بحث نکنید، سعی کنید از آنچه فکر میکنید درست است دفاع کنید.
بحث و گفتوگو با افراد خودشیفته فایدهای ندارد، زیرا هیچوقت از نظرشان برنمیگردند. اگر با آنها بحث کنید بیشتر ناراحت میشوید؛ زیرا با روش ناخوشایندی اختلاف نظرشان را به شما نشان میدهند. ارزش خود را بشناسید و به نظر یک فرد خودشیفته در مورد خودتان توجهی نکنید.
به یاد داشته باشید، یک رابطه سالم دوطرفه است. در این رابطه احترام متقابل بوده و بر مبنای بده بستان به یک اندازه پایهریزی میشود. اما هر نوع ارتباطی با یک فرد خودشیفته، به احتمال زیاد برعکس است. این رابطه فقط با هدف خوشحال کردن و حمایت از او پیش میرود. رابطهای مانند این شما را پایین میکشد و برای پیشرفتتان ناسالم است.
اگر برای روابط خود مرزی تنظیم میکنید، باید آن را حفظ کنید. زمانی که یک فرد خودشیفته متوجه میشود که در حال تلاش برای کنترل زندگی خود هستید، تلاش میکند تا امور را به دست بگیرد، چراکه این کار برای این افراد غریزی است.
آماده باشید که مرزی که برای خود در ارتباط با آنها تعیین کردهاید، توسط این افراد به چالش کشیده شود. مرز مشخص خود را واضح عنوان کنید و تمام اقدامات لازم برای مقابله را در ذهن خود داشته باشید. به عنوان مثال، اگر تصمیم گرفتید ارتباط خود را با آنها قطع کنید، به احتمال زیاد برای صحبت با شما خواهند آمد. برای حفظ مرز خود به اندازه کافی شجاع باشید، تسلیم نشده و دوباره به آنها نزدیک نشوید. در غیر این صورت دیگر مرزهایتان را جدی نخواهند گرفت و بار دیگر نیز شما را در زندگی به ستوه خواهند آورد.
وقتی یک فرد خودشیفته باعث میشود احساس ناخوشایندی داشته باشید؛ باید به اندازه کافی به خودتان احترام بگذارید و از آنها دور شوید.
اگر با یک فرد خودشیفته در رابطه عاشقانه هستید، باید به طور جدی در مورد پایان دادن به رابطه فکر کنید و برای زندگی بهتر از او بگذرید. اگر فرد خودشیفته یکی از اعضای خانواده شما است، لازم نیست که با آنها بیرحمانه رفتار کنید، اما بهتر است از آنها فاصله بگیرید.